900==  یک بهار و دو نظریه مهم برای انتخاب

ساخت وبلاگ

یک بهار و دو نظریه مهم برای انتخاب

کاروان پر و پیمان بهار با تمام هیمنه اش در همین لحظات و با همه شرایط به میان آمده است. شکوفه های سپید آلوچه دارها را عطر شفق صبحگاهی به آماس واداشته است. هچون لوسترهایی روشن در حیاط خانه های روستایی کنار جاده و یا حتی تک خانه های درون شهرکه چشم بی اختیار بدان ثابت می ماند. رایحه خنک پگاه درورزش و قدم زنی صبحگاهی صورت و جان را نوازش و به تمام هستی آدم رخنه می کند. صدای گنجشکها جوان که با جوریدن پر های خود و جیکهای سرشاراز مستی عشق جدید را می پویند. صدا می زنند. بگذارید آرام آرام نخستین نگارش های منتشره سال نو و بهار را با کمک از لطافت آن آغاز کنیم.به راستی استه تیک و زیبایی پیرامون نه امری فرمایشی و نه اجباری است.بی اختیار از ما در پیرامون وجود دارد. نه قابل رد و نه نیاز به دفاع دارد. به عینه وجود دارد. هست. این نه فقط با دیدی ساده بل نیازمند نگاه کردن واقعی و بخردانه است. دراین جا اجازت می خواهم دو نظریه موجود در این مقوله وجود زیبایی یا زشتی در جهان را که برای خود طرفداران و صاحب نظران و مدافعینی دارد راکوتاه طرح نمایم. جالب خواهد بود. پس از این دیگر این شما هستید که می توانید یکی از این دونظر را برای طول زندگی و یا حتی عرض زندگی انتخاب کنید. نگارنده که از عجایب این پارادوکس انتخابی باچه مشکلی مسئله را لااقل برای خویش حل نمودم.همانطورکه پذیرش هر کدام توسط هر یک از شما هم متعلق به خودتان خواهد بود. الف : باری نظریه اول که از طرفدارانی چون آلبرکامئو از اندیشمندان و نویستدگان فرانسوی و هواداران خاص خود را در دنیا دارد این است :( مادام که فقرو ناعدالتی و نابرابری و تبعیض و تعصب و نارضایتی فردی و اجتماعی وجود دارد بهیچ وجه بهار زیبا نیست. گل سرخ زیبا نیست. صدای چشمه ساران و طلوع و غروب خورشید و فصل های رنگارنگ و غیره معنی ندارد. آواز و موسیقی و شور انگیزی طبیعی زیبا نیست. ..و اصولا هر نوع استه تیک و زیبایی در این شرایط حرف مفت و لوسی است....!

ب: اما نظریه دوم که هواداران و معتقدین خود را هم دارد.همچون آقای سیزیف از نظریه پردازان و نویسندگان سوئدی هم که در این نظر پا می فشارد عکس نقطه نظرگروه بالا را ارایه می دهد. در واقع معتقدند (حتی اگر فقر ونا عدالتی و نابرابری و تبعیض و تعصب و نارضایتی فردی و اجتماعی در زمان زندگی هر شخص در پیرامون وی هم وجود داشته باشد ، نمی توان زیبایی گل سرخ رز را ندید. نبوئید. زیبایی ها را تحسین نکرد. با عواطف انسان گرایانه هر نغمه و طبیعت طربناک وزیبایی های حلال خداوندی را دید و لمس نمود و تحسین نکرد و لذت نبرد. نه این فلسفه که مشتی کوچک و حقیر در جایی زندگی را به شکلی سخت و حقیر کرده باشند نمی توان به نعمتهای رایگان خداوندی بی اعتنا بود..! درست است که برخی دنیای زیبای ما را زشت می خواهند و بسا زشتش هم نمایند اما ،زیبایی یک واقعیت است حتی یه شکوفه در کف زندگی.

در آغازین بهار نو، نگارنده در پایان فشرده و ساده اما مهم در باب این دوعقیده از بیان هر نظر معافم. این اندیشه و وجدان و منطق همه شما خوانندگان محترم است که با امید در یک زندگی طولانی با عقیده و اسلوب از درون این پارادوکس یکی از این دو نظریه را انتخاب کنید. در طول زندگی با آن زندگی کنید. با زشتی ها و زیباییها و در بند یا آزاده بودن ، عصبیت یا منطق به شکل خودتان روبرو گردید. به هر انتخابی که دست بزنید لطفن نگاهی به هجمه سار بزرگ بهاران که با رنگ ورایحه و عطرو صوت و نورو رستن به ما نزدیک می شود نگاهی دیگرباره نمایید. این سال نو و بهاری دیگر همراه با شادمانی و دست یابی به هر آرزوی انسانی که دارید مبارکتان باد.

کوروش مهیار

403/1/27

ا تفاقی دررهگذار شعر پارسی...
ما را در سایت ا تفاقی دررهگذار شعر پارسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mhyarset بازدید : 5 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 13:39